سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه شما را دوستبدارد، خدا را دوست داشته است، و هرکه شما را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است . [امام هادی علیه السلام ـ در زیارت جامعه ـ]
دل درهوای یار
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امام سجاد زینت..........

"زینت پرستش کنندگان خداوند"

آن حضرت با عنوان زین‏العابدین و سجاد خوانده مى‏شود،چرا که او قبل از هر چیز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجده‏هاى طولانى او، هربیننده را به سوى خدا و پرستش خدا جذب مى‏کرد. خداوند در حدیث لوح که آن نامه‏اى از سوى خدا به پیامبر اکرم(ص) است او راچنین معرفى کرده است:سید العابدین و زین اولیائى الماضین؛ او آقاى عبادت‏کنندگان و زینت اولیاى پیشین من است.» یوسف بن اسباط مى‏گوید، پدرم گفت:

نیمه‏هاى شب به مسجد رفتم، جوانى را که به سجده افتاده بود دیدم که چنین باخدا راز و نیاز مى‏کرد: "سجد وجهى متعفرا فى‏التراب لخالقى و حق له؛ صورتم خاک‏آلود، براى آفریدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.» به محضرش رفتم،دریافتم امام سجاد(ع) است، صبر کردم تا هوا روشن شد، به نزد ایشان رفتم و عرض‏کردم: «اى فرزند پیامبر! چرا آن همه به خود زحمت مى‏دهى با این که خداوند تورا برترى بخشیده و تو در پیشگاه خدا مقام بسیار ارجمندى دارى؟» او با شنیدن‏این سخن منقلب شده و گریه کرد و فرمود: پیامبر(ص) فرمود: هنگامى که روز قیامت‏برپا گردد هر چشمى جز چهار چشم گریان است:     

.چشمى که از خوف خدا بگرید؛

.چشمى که در راه (جهاد) براى خدا نابینا شده باشد؛

.چشمى که از حرام‏هاى خدا پوشیده شده باشد؛

.چشمى که شب تا صبح در حال سجده بیدار باشد...

عبادت امام سجاد(ع) پرستش کاملا آگاهانه و بسیار عمیق بود،او با لذت و شیفتگى مخصوص، آمیخته با عرفان کامل، خدا را عبادت مى‏کرد. ارتباط و پیوند او با خدا به گونه‏اى بود که روایت‏شده: شبى براى عبادت برخاست، هنگام وضو، چشمش به ستارگان آسمان افتاد، و هم چنان‏به ستارگان مى‏نگریست ، و در اندیشه آفریدگار و آفرینش آنها فرو رفت، حیران وبهت زده در حالى که دستش در آب بود، به آسمان چشم دوخته بود تا صداى اذان صبح‏را شنید.

فاطمه(س) یکى از دختران امیرمومنان على(ع) از جابربن عبدالله انصارى تقاضاکرد که نزد امام سجاد(ع) برود، به عنوان دل‏سوزى از آن حضرت بخواهد که جانش رااز آسیب عبادت بسیار حفظ کند، زیرا او بر اثر عبادت بسیار، از ناحیه بینى و سرزانوها و کف دستها و پیشانى، آسیب سختى دیده بود، جابر نزد امام سجاد(ع) رفت وآن حضرت را از تحمل آن همه رنج طاقت فرسا در عبادت برحذر داشت.

امام سجاد(ع) به او فرمود: «اى همنشین رسول خدا(ص)! جدم رسول خدا(ص) آن قدرعبادت کرد که پاهایش ورم کرد، شخصى به او عرض کرد: چرا آنقدر به خود رنج‏مى‏دهى؟ فرمود: «افلا اکون عبدا شکور؛ آیا بنده سپاسگزار خدا نباشمجابربه امام سجاد(ع) عرض کرد: جان عزیزت در خطر است، کم‏تر خود را در فشار قرار بده.» امام سجاد(ع) فرمود: یا جابر لا ازال على منهاج ابوى موتسیا بهما حتى القاهم؛ اى جابر همواره راه‏پدرانم (پیامبر و على) را مى‏پیمایم، و آنها را الگو قرار مى‏دهم تا به آنهابپیوندم.»

صحیفه سجادیه، یکى از نمادهاى عرفانى و زاییده اندیشه‏هاى معرفت‏شناسى امام سجاد(ع) است که به عنوان زبور آل محمد(ص( شناخته شده، و با مطالعه‏آن، مى‏توان به عظمت‏بى‏کران پرستش آگاهانه آن بزرگوار واقف شد.

"توجه عمیق به مستمندان"

امام سجاد(ع) به تامین معاش زندگى افراد بى‏بضاعت ومستمند، توجه عمیق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر این‏که با نظم خاصى از صدخانواده فقیر مدینه به طور مستمر سرپرستى مى‏کرد، به بینوایان دیگر نیز توجه‏داشت، او نان و آذوقه را در انبان مى‏کرد و خودش آن را بر دوش مى‏گرفت و به صورت‏ناشناس و محرمانه براى آنها مى‏برد، نیازمندان هرگاه او را مى‏دیدند به همدیگرمى‏گفتند صاحب الجراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتى که فقیر را مى‏دید نه‏تنها با نظر خشمگین یا تحقیرآمیز به او نگاه نمى‏کرد، بلکه با شادمانى مى‏گفت:

مرحبا بمن یحمل زادى الى الاخره؛ آفرین به کسى که توشه مرا به سوى آخرت حمل‏مى‏کند.» یکى از شخصیت‏هاى عصر آن حضرت به نام زهرى مى‏گوید: در یک شب سرد وتاریک زمستانى امام سجاد(ع) را دیدم؛ بار آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و عبورمى‏کرد، پرسیدم: این بار چیست؟ فرمود: قصد سفر دارم، این توشه راه سفر است که آماده کرده‏ام تا به محله حریزببرم.

غلام خود را به آن حضرت معرفى نمودم و عرض کردم: «شما زحمت نکشید، این غلام من‏است که آن بار شما را حمل مى‏کند.» فرمود: نه. عرض کردم: پس اجازه بدهید خودم‏آن را حمل کنم، فرمود: «من زحمتى را که موجب نجات من در سفر خواهد شد، وپیمودن راه سفر مرا نیکو کند، از خود دور نمى‏کنم.» پس از چند روزى او را درمدینه دیدم، پرسیدم شما فرمودید به مسافرت مى‏روم، پس چرا مسافرت نکردى؟ فرمود:

اى زهرى، منظورم از مسافرت، آن سفرى که تو گمان کردى نبود، بلکه منظورم سفرمرگ بود که خود را براى آن آماده مى‏ساختم، آن‏گاه فرمود:

"انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندى فى الخیر؛ همانا آمادگى براى‏سفر مرگ، اجتناب از کارهاى حرام، و بخشش عطایاى نیک به مردم است.» آن حضرت برهمین اساس از بیماران عیادت مى‏کرد، و اگر با خبر مى‏شد که آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مى‏نمود، چنان‏که روایت‏شده شنید که "محمدبن اسامه" بیمار وبسترى شده، به عیادتش رفت، وقتى فهمید او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض‏هایش پرداخته شود، همه قرض‏هاى او را برعهده گرفت و پرداخت.

پس از آن که آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسید، هنگامى که پیکر پاکش را غسل‏مى‏دادند، خراش‏هایى در پشت مبارکش دیدند، بعضى از حاضران از علت آن پرسیدند،یکى از حاضران پاسخ داد: این سیاهى‏ها و خراش‏ها از آثار انبان‏هاى طعام است که آن حضرت آن را به طورمکرر حمل مى‏کرد و به خانه مستمندان مى‏برد، و نیز از آثار آب‏کشى آن حضرت از چاه‏است که براى همسایگان، از آن چاه آب مى‏کشید، و اینک جاى طناب آب‏کشى در پشتش‏باقى‏مانده است.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » رضامحمدی ( پنج شنبه 86/11/4 :: ساعت 1:42 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

توهین رسانه بهائیان به ائمه و قرآن کریم
قاتل امام حسین ـ علیه السّلام ـ دشمن خدا؟
تفریح مولاعلی(ع)
شمه ای اززندگی سراسربرکت مولا علی(ع)
امیدبخشترین آیه قرآن
درسی از حضرت زهرا
طوبی
پند امام به عالمان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 28
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 13957
» درباره من

دل درهوای یار

» آرشیو مطالب
زمستان 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب