سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]
دل درهوای یار
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تحریفات عاشورا

داستانی است که بد نیست آنرا بگویم. یک نفر از علما نقل می‌کرد که در ایام جوانیش مداحی از تهران به مشهد آمده بود که روزها در مسجد گوهر شاد یا در صحن می‌ایستاد و شعر می‌خواند، مدیحه می‌خواند و غزل معروف منسوب به حافظ را می‌خواند:

ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در    حمایت لطف       الله باش

قبر امام هشتم  و    سلطان دین رضا
از جان ببوس و   بر    در آن بارگاه باش

این آقا برای اینکه او را دست بیندازد، رفته بود و به او گفته بود آقا چرا این شعر را غلط می‌خوانی باید اینطور بخوانی:

قبر امام هشتم و سلطان دین رضا
از جان ببوس و بر در آن، بار کاه باش

یعنی وقتی در حرم رسیدی همانطور که یک بار کاه را از روی الاغ بزمین می‌اندازند، تو هم فورا خود را بزمین بینداز، از آن پس هر وقت مداح بیچاره این شعر را می‌خواند، ‌به جای بارگاه می‌گفت بار کاه و خود را هم بزمین می‌انداخت. این را می گویند تحریف. در همین جا این مطلب را هم بگویم که از نظر موضوع نیز تحریف فرق می‌کند. یک وقت است که تحریف در یک سخن عادی است. مثل اینکه دو نفر در نقل و قول گفتار یکدیگر تحریف کنند. یک وقت هم هست که تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است مثل تحریف کردن در شخصیت‌ها. ‌شخصیت‌هایی هستند که قول و عملشان برای مردم حجت است، ‌خلقشان برای مردم نمونه است. مثلا کسی سخنی را به علی (ع) نسبت می دهد که نگفته است یا مقصودش چیز دیگری بوده، این خیلی خطرناک است. خلق و خویی را به پیغمبر، به امام نسبت می دهد در صورتی که خلق او طور دیگری بوده است. یا در یک حادثه بزرگ، در یک حادثه تاریخی که از نظر اجتماعی یک سند اجتماعی و یک پشتوانه اخلاقی است، پشتوانه تربیتی است تحریف بوجود آورد. این دیگر چقدر اهمیت دارد و چقدر خطرناک است که تحریفات چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی در موضوعاتی صورت بگیرد که آن موضوعات، موضوع عادی نیست. یک وقت کسی در شعر حافظ یک تحریفی می‌کند یا مثلا در کتاب موش و گربه دست می‌برد چندان اهمیتی ندارد که البته نباید در یک کتاب ادبی با ارزش کسی تحریف بکند.

یک وقتی یکی از اساتید مقاله‌ای در باره کتاب موش و گربه که از نظر ادبی بسیار کتاب با ارزشی است نوشته بود و ثابت کرده بود که به قدری مردم در آن دست برده و شعرها را کم و زیاد و کلمه ها را عوض کرده‌اند که حد ندارد. بعد نوشته بود که به نظر من قومی در دنیا به اندازه قوم ایرانی بی امانت نیست که این همه در آثار خودش دخل و تصرف‌ها و تحریف های بیجا بکند. در مورد مثنوی هم همینطور، آنقدر شعر الحاقی در مثنوی اضافه کرده‌اند که خدا می‌داند مثلا یک شعر عالی راجع به اثر محبت در مثنوی‌های اصل بوده است که می‌گوید:

از محبت تلخ‌ها شیرین شود وز محبت مسها زرین شود

که حرف حسابی است. محبت مثل چیزی است که تلخ‌ها را شیرین می کند، محبت حکم کیمیا را دارد که مس وجود انسان را تبدیل به زر می کند بعد دیگران آمدند و بدون اینکه تناسبی وجود داشته باشد اشعاری به آن افزودند مثلا گفتند:

از محبت مار، موری می‌شود و یا از محبت مثلا سقف دیوار می‌شود و یا از محبت خربزه هندوانه می‌شود و اینها دیگر ربطی به موضوع ندارد که البته اینها نباید بشود ولی این تحریف‌ها به حیات و سعادت اجتماع ضربه نمی‌زند، در مسیر اجتماع، انحرافی ایجاد نمی‌کند اما در چیزهایی که بستگی به اخلاق و تربیت و دین مردم دارد خطرناک است و وای به آنجا که در اسناد و پشتوانه‌های زندگی بشر تحریف صورت بگیرد.

حادثه کربلا برای ما مردم خواهی نخواهی یک حادثه بزرگ اجتماعی است. یعنی در تربیت ما، در خلق و خوی ما این حادثه اثر دارد.

حادثه‌ای است که خود بخود بدون اینکه هیچ قدرتی ما مردم را مجبور کرده باشد، میلیون‌ها نفر و قهرا میلیون ها ساعت از وقت خودمان را برای استماع قضایای مربوط به آن صرف می‌کنیم. میلیون‌ها تومان در این راه خرج می‌کنیم، این قضیه باید همانطوری که هست و همانطوری که بوده است بدون کم و زیاد بیان شود و اگر کوچکترین دخل و تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد، حادثه را منحرف می کند و بجای اینکه ما از این حادثه استفاده بکنیم قطعا ضرر خواهیم کرد. حالا بحث من این است که در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد کرده‌ایم! هم تحریف‌های لفظی یعنی شکلی و ظاهری که راجع به اصل قضایا، راجع به مقدمات قضایا، راجع به متن مطلب و راجع به حواشی مطلب است و هم در تفسیر این حادثه ما تحریف کرده‌ایم! با کمال تاسف این حادثه، هم دچار تحریف‌های لفظی شده و هم دچار تحریف های معنوی، گاهی از اوقات لااقل تحریف هایی که می‌شود هماهنگی با اصل مطلب دارد ولی گاهی وقت‌ها تحریف، کوچکترین هماهنگی که ندارد هیچ، قضیه را هم نسخ می کند، قضیه را بکلی واژگون می کند و به شکلی در می‌آورد که به صورت ضد خودش در می‌آید، باز هم با کمال تاسف باید بگویم تحریف هایی که به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است همه در جهت پایین آوردن قضیه و در جهت نسخ کردن قضیه بوده است. در جهت بی خاصیت و بی اثر کردن قضیه بوده است. و در این قضیه، هم گویندگان و علمای امت و هم همه مردم تقصیر داشته‌اند که همه اینها را انشاءالله توضیح خواهم داد. من نمونه هایی از بعضی تحریف ‌هایی که در لفظ ظاهر یعنی در شکل قضیه بوجود آورده‌اند و چیزهایی که نسبت داده‌اند را ذکر می‌کنم.

مطلب آنقدر زیاد است که قابل بیان کردن نیست، آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم روضه‌هایی را که می خوانند و دروغ است جمع‌آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه‌ای بشود! من فقط برای نمونه عرض می کنم.

مرحوم حاج میرزا حسین نوری اعلی‌الله مقامه، استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی و مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج شیخ محمد باقر بیرجندی محدث، که مرد بسیار فوق‌العاده‌ای بوده است. محدثی است که در فن خودش فوق‌العاده متبحر است. حافظه بسیار قویی داشت. مردی با ذوق و بسیار با شور و حرارت و با ایمانی بوده است. گو اینکه این مرد بعضی از کتاب‌هایی را که نوشته در شان او نبوده و علمای وقت هم ملامتش کردند ولی معمولا کتابهایش خوب است مخصوصا کتابی در موضوع منبر نوشته است بنام لؤلؤ و مرجان که با اینکه کتاب کوچکی است ولی فوق‌العاده کتاب خوبی است. در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است. یک فصل آن درباره اخلاص یعنی خلوص نیت است. یعنی شرط گوینده، خطیب، واعظ، روضه‌خوان این است که خلوص نیت داشته باشد منبر که می رود، روضه که می‌خواند به طمع پول نباشد و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است که من وارد بحث آن نمی‌شوم.
پایه دوم صدق است و در اینجاست که موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشریح شده و انواع دروغ‌ها را چنان بحث کرده که من خیال نمی‌کنم در هیچ کتابی درباره دروغ و انواع آن به اندازه این کتاب بحث شده باشد و شاید نظیر این کتاب در دنیا وجود نداشته باشد، عجیب این مرد تبحر از خود نشان داده است.این مرد بزرگ در همین کتاب نمونه‌هایی از دروغ هایی که معمول است و به حادثه تاریخی کربلا نسبت می‌دهند ذکر می‌کند. آنچه که من می‌گویم غالبا با همه آن، همانهایی است که مرحوم حاجی نوری هم از آنها ناله کرده است، و حتی صریحا این مرد بزرگ می‌گوید، امروز باید عزای حسین را گرفت اما برای حسین در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید، این همه دروغهایی است که درباره حادثه کربلا گفته می‌شود و هیچکس جلوی این دروغها را نمی‌گیرد. به این مصیبت حسین بن‌علی باید گریست نه برای شمشیرها و نیزه‌هایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد. و در مقدمه کتاب هم نوشته است که فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامه‌ای به من نوشته و از روضه‌های دروغی که در هندوستان خوانده می‌شود شکایت کرده و از من خواهش کرده است که من یک کاری بکنم و کتابی بنویسم که جلوی روضه‌های دروغ در آنجا گرفته شود، بعد مرحوم حاجی می‌نویسد. این عالم هندی خیال کرده است که روضه خوانها وقتی به هندوستان می روند دروغ می‌گویند نمی‌داند که آب از چشمه گل آلوده است و مرکز روضه‌ای دروغ، کربلا و نجف و ایران است و همین مراکز تشیع مرکز روضه‌های دروغ هستند. حالا من برای نمونه یک قسمت هایی را بیان می‌کنم که بعضی از این‌ها مربوط به وقایع قبل از عاشورا، بعضی‌ها مربوط به وقایع بین‌ راه، بعضی‌ها مربوط به ایام اقامت در محرم، بعضی از آن مربوط به ایام اسارت و بعضی‌ها هم مربوط به ائمه، بعد از قضایای کربلا است و اغلب مربوط به روز عاشور است. حال برای هر کدام یکی، دونمونه می‌آورم.

یک مطلب هم لازم است قبلا بگویم که در همه این‌ها مردم مسوولند. یعنی شما مردمی که در روضه خوانی ها شرکت می‌کنید و هیچ خیال نمی کنید که در این قضیه مسوول باشید بلکه فکر می کنید که مسوول فقط گویندگان هستند. دو مسوولیت بزرگ مردم دارند. یکی اینکه نهی از منکر بر همه واجب است و وقتی می فهمند و می‌دانند که اغلب هم می‌دانند که دروغ است نباید در آن مجلس بنشینند که حرام است و باید مبارزه کنند. و دیگر تمایلی است که صاحب مجالس و مستمعین به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس باید بگیرد، باید کربلا شود. روضه‌خوان بیچاره می‌بیند که اگر هرچه می‌گوید راست و درست باشد آنطور که شاید و باید مجلسش نمی‌گیرد و همین مردم هم دعوتش نمی‌کنند ناچار یک چیزی اضافه می‌کند. مردم باید این انتظار را از سرخودشان بیرون کنند و با رفتارشان آن روضه‌خوانی را که می‌میراند و مجلس را کربلا می‌کند تشویق نکنند، کربلا می‌کند یعنی چه؟ مردم باید روضه راست بشنوند تا معارفشان، سطح فکرشان بالا بیاید بطوریکه اگر روحشان در یک کلمه اهتزاز پیدا کرد، یعنی روحشان با روح حسین بن‌علی هماهنگ شد و در نتیجه اشکی و لو ذره‌ای، و بقدر بال مگس هم از چشمشان بیرون آمد واقعا مقام بزرگی است اما اشکی که از راه قصابی کردن از چشم بیرون بیاید اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد.............


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » رضامحمدی ( جمعه 86/10/21 :: ساعت 1:45 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

توهین رسانه بهائیان به ائمه و قرآن کریم
قاتل امام حسین ـ علیه السّلام ـ دشمن خدا؟
تفریح مولاعلی(ع)
شمه ای اززندگی سراسربرکت مولا علی(ع)
امیدبخشترین آیه قرآن
درسی از حضرت زهرا
طوبی
پند امام به عالمان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 54
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 14281
» درباره من

دل درهوای یار

» آرشیو مطالب
زمستان 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب